گفتگوهای درست درباره سلامت روان : سلامتی و تندرستی زندگی هر کس را متفاوت می کند. این داستان یک نفر است دیدگاه ها و نظرات بیان شده متعلق به سخنران است و لزوماً منعکس کننده دیدگاه ها یا مواضع رسانه سلامت لاین نیست.
اخیراً، نیویورک تایمز مقالهای را منتشر کرده است که به نظر میرسد نشان میدهد افزایش مکالمه پیرامون سلامت روان به جوانان آسیب میزند. وقتی مقاله منتشر شد، بسیاری از دوستان و همکارانم، مدافع سلامت روان مورد علاقهشان (که با بیماری دوقطبی زندگی میکند)، با نگاهی غمگین به سراغ من آمدند و به نوعی گفتند: «میتوانی این را باور کنی؟»
پاسخ دادم: «بله، چون مطمئنم که درست است.» آنها می گویند: «اما، گیب، چگونه مکالمات قوی و آزاد در مورد سلامت روان می تواند بد باشد؟ گفتگوی بیشتر بهتر نیست؟» واقعیت این است که مکالمات پیرامون هر چیزی به اندازه متن آن مکالمات خوب است – و بسیاری از طرفداران سالها اعلام کردهاند که آموزش سلامت روان در ایالات متحده ضعیف است.
فراخوانی برای ابتکارات آموزشی بهتر
حامیان سلامت روان، مانند من، برای ابتکارات آموزشی بهتر تلاش کرده اند، زیرا ما تفاوت بین داشتن اضطراب و داشتن یک اختلال اضطراب را می دانیم. ما تفاوت بین یک دوره افسردگی و داشتن اختلال افسردگی اساسی را درک می کنیم. در نهایت، تفاوت بین سلامت روان و بیماری روانی را می دانیم. و این آخرین تفاوت بسیار دردناک است. زیرا، متأسفم که بگویم، مردم اغلب این دو را با هم ترکیب می کنند. همانطور که سلامت عمومی می تواند خوب یا ضعیف باشد، سلامت روان نیز اغلب به عنوان تنها بد در نظر گرفته می شود. به عنوان میزبان پادکستهای «Inside Bipolar» و «Inside Mental Health»، من به طور معمول از مهمانان و طرفدارانم میشنوم که سلامت روان را بد توصیف میکنند.
از آنجایی که همه افراد گاهی اوقات از سلامت روانی بدی برخوردار هستند، هنگام مواجهه با هر گونه مشکل نامطلوب سلامت روان، پرش به این جمله که “شما باید یک اختلال سلامت روانی داشته باشید” آسان می شود. از آنجایی که افراد سلامت روانی بد را در برابر سلامت روان خوب (یا حتی سلامت روان ابتدایی) نمی سنجند، می توانند خیلی سریع فرض کنند که دارای یک اختلال سلامت روان هستند.
ما به سادگی به مردم آموزش نمی دهیم که داشتن افسردگی یا اضطراب تنها بخشی طبیعی از تجربه انسانی است. به عنوان مثال، حتی در مواردی که فردی دارای مقدار غیرعادی بالایی از اضطراب است، به این معنی نیست که یک اختلال در بازی وجود دارد. بیایید سناریوی نداشتن چاره ای جز زندگی در خیابان ها در ایالات متحده را در نظر بگیریم که طبیعتاً برای بسیاری از مردم اضطراب زیادی ایجاد می کند. آیا ما معتقدیم که جمعیت بدون مسکن ما به جای یافتن مسکن پایدار و حمایتی از دریافت تشخیص و درمان اختلال اضطراب سود می برند؟ (منبع)
برای مطلب مرتبط بیشتر به این صفحه سری بزنید